-
جمعه ی دلگیر
جمعه 2 آذر 1403 19:47
دوباره جمعه شد. از اون جمعه هایی که ازشون متنفرم. کارایی که دلم نمیخواد رو مجبورم انجام بدم. به چیزایی که خوشم نمیاد مجبورم فکر کنم و کلا تایم زندگی کردنم رو تلف کنم. تند تند کارامو باید انجام بدم. بعدش میخوام کتاب مورد علاقمو بخونم. فردا من و آقای ریاضی باهم ملاقات میکنیم. امیدوارم امتحان سختی نباشه. من نمیدونم چرا...
-
حیوانات انسان نما
چهارشنبه 30 آبان 1403 20:59
از ادمایی که عصبانیت و دردشون رو سر بقیه خالی میکنن واقعا متنفرم! چجوری به خودشون اجازه میدن یه همچین کار بچگونه ای انجام بدن؟ دلم میسوزه براشون واقعا متاسفم... امروز یه بنده خدایی سر یه بازی کوچیک دورهمی عصبانی شد و منو نیشگون گرفت. من و اون توی یه گروه بودیم. اون که کلا به سختی جواب سوالا رو میداد من یه سوالو جواب...
-
تفکر/ اکیپ
یکشنبه 27 آبان 1403 17:15
تا ۱۰ دیقه دیگه فقط مینویسم، آهنگ گوش میدم(I don't want love) و لذت میبرم :)))) امروز داشتیم باهم حرف میزدیم که تفکر از چه زمانی از بین رفت و دیگه ادما به چیزایی که عمقی تر هستن فکر نکردن؟ و فهمیدیم که آدمایی که اکثریت جامعه رو تشکیل میدن بخاطر این موفق نیستن یا اون جایگاه خوب رو ندارن که تفکر ندارن. صرفا فکر کردن به...
-
بستی سابق چغولو؟
یکشنبه 27 آبان 1403 00:16
اهم میدونم نتونستم این چند روز باشم ولی ببخشید... با این جمله شروع میکنیم که هرگز نباید نسبت به کسایی که قبلا باهاتون دوست بودن و الان نیستن احساس مسئولیت و نگرانی یا دلسوزی داشته باشین چون اکثر اونا ادمای رومخی هستن. امروز طی یک اتفاق انتحاری(!) متوجه شدم که محتواها و ماجراهای دوستی قبلیم بین آدمایی که دوست نداشتم...
-
حس خوب
یکشنبه 20 آبان 1403 21:39
نمیدونم حسین اورا رو میشناسین یا نه (اگه نمیشناسین پیشنهاد میکنم حتما برین اینستا یا تلگرامشو پیدا کنین) ولی این ادم واقعا یکی از دلایل حال خوب خیلیاعه. بعضی وقتا خیلی قشنگ یاداوری میکنه که بیخیال بیا بزنیم به جاده خاکی یکمی فارغ از این جهان و دغدغه های فکری و کلیشه ای بشیم، یکمی به اون روح قشنگی که داریم توجه کنیم،...
-
MBTI
پنجشنبه 17 آبان 1403 10:41
امروز کلاسم کنسل شد و خوشحالم. از ساعت 6 و ربع بیدارم ولی تا 7 فقط توی تختم بودم :))) دوباره تست ام بی تی ای دادم : "برایم مهم نیست برای گذران زندگی چه کاری انجام میدهید. میخواهم بدانم چه چیزی را با تمام وجود میخواهید - و آیا جرأت آن را دارید که رؤیای برآورده کردن اشتیاق قلبی خود را در سر بپرورانید. برایم مهم...
-
تناسخ
چهارشنبه 16 آبان 1403 19:59
امروز تا شیش خوابیدم و الان هم کلی کار واسه انجام دادن دارم. باید بشینم نزدیک یه ساعت دیگه فقط تمرین کنم... . میخوام جوکر ببینم. این هفته خبری از بیمارستان نبود و نیست پس چیز جدیدی ندارم که تعریف کنم. جز اینکه یکی از دوستام امروز از شدت استرس پنیک کرده بود و سمت چپ بدنش فلج شده بود. دوستان دنیا ارزش اینو نداره که...
-
پارسال / امسال
سهشنبه 15 آبان 1403 18:59
امرووووز هم روز ناسناسی بود. باشه شاید باورتون نشه ولی من واقعا همزاد خودم رو پیدا کردم و عاشقشم. واقعا هم از لحاظ قیافه ای هم اخلاقی همه چیییی در اکثر موارد خیلی شبیهشمممم. فقط اون یکم دایره دوستاش کمتر از منه. امروز توی آمفی رفتیم بالا سراغ پیانو. متاسفانه کوک نبود کلا کلاویه هاش درست نبودن انگار ولی خب... فقط یکی...
-
4, Nov
سهشنبه 15 آبان 1403 00:03
00:00 فقط خواستم بگم امروز هم واقعا روز خوشگلی زیبا و دوست داشتنی بود و خوشحالم که امروزم زندگی کردممم. آدمایی رو دیدم که بهم میتونن خیلی کمک کنن و امیدوارم در ادامه مسیر هم باهاشون باشم. مثلا خواستم زود بخوابم! همیشه میخوام زود بخوابم اما انگار ساعتم روی ۱۲ گیر کرده عیبابا اشکال نداره درستش میکنم :)))) اون دو بیت...
-
دیروز*
یکشنبه 13 آبان 1403 22:20
امروز بشدت روز زیبا، خوشگل و دوست داشتنی بود . دوست دارم امشب زود بخوابم. فردا امتحان دارم و امروز واسش چیزی نخوندم. ادبیات انگلیسی واقعا درس مورد علاقمه :))))
-
مبل راحت طبقه سوم
پنجشنبه 10 آبان 1403 11:55
۱۱:۵۵ امروز ساعت هفت پاشدم و در حال حاضر کلاسم. اینجا رو یه دیزاین هالوینی خوشگل کردن که نگوووو وای عاشقشم خیلی خوشگلههه :))))) خیلی دوست داشتم باهاش عکس بگیرم ولی لباسم بهش اصلا نمیومد... معمولا شب نشینی ها اینجوریه که هرکس بخواد میاد و هر آهنگی که بخواد میزنه. من و عشق ابدی پیانو >>>> درام هم واقعا قشنگه...
-
دوستا
چهارشنبه 9 آبان 1403 18:47
هیچی قشنگ تر از دیدن دوستام نیست واقعا... پارسال زجر میکشیدم اما الان >>>>> وای واقعا به شوق دیدن اونا صبحا پامیشمممم. دیدن نیایش و مهی از خوشگل ترین چیزای دنیاست. همیشه سالهای اول سخته ولی بعدش روال میشه. و دوباره طبق معمول من پنجشنبه جمعه خونه نیستم. علت اینکه نسبت به سالای پیش بیشتر مینویسم اینه که...
-
خواب* مسئله حیاتی
سهشنبه 8 آبان 1403 21:15
دوستان شما با نخوابیدن چجوری کنار میاین؟ مثلا وقتی خیلی خوابتون میاد چیکار میکنین (لطفا بجز قهوه خوردن چون خیلی وقته ترک کردم مگر هر ازگاهی) شنشونستس من هرچقدرم بخوابم بازم خوابم میاد... اصن واقعا خوابم میاد. جدیدا به جایی رسیدم که کارام مهم نیست ولی خوابم مهمه. واقعا ۸ ساعت خوابه قبلنا رو میخوام. حالا ۸ هم بشه ۶...
-
صدوق الاحساسات؟
دوشنبه 7 آبان 1403 21:01
جییییییغ دوستان پریا بالاخره تصمیم گرفت نترسه و خودش باشه و اهمیت نده کی چی فکر میکنه صرفا مثل قبلا دوباره با فرمون احساسات و صدوق الاحسنات (نمیدونم معنیش چیه از خودم دراوردم) پیش میره! تبریک بگیننن مچکرم مرسی من متعلق به همتونممم. واقعا خوشحالم و واقعا حس خوبی دارم اصن احساس ازادی میکنممم واهایی. میدونی از وقتی که...
-
نمیدونم چندمه
یکشنبه 6 آبان 1403 22:30
من و دینایی که میخواد منو بزنه بکشه مفلنخثقلخلر :))))) این دوست، این بشر، این ادم فوق خارق العاده ی شگفت الانگیزه! راستی امروز از 4 تا 7 دکتر بودم! بالم لب و یه سری چیزای خوشگل دیگه گرفتم (من کلا با چیزمیزای ارایشی بهداشتی حال میکنم) امروز 1 ساعت ظهر خوابیدم و دیشبش هم 7 ساعت خوابیدم. ولی الان خوابم میاد باز... یه...
-
عذاب وژدان* نه وجدان
جمعه 4 آبان 1403 13:25
هی به خودم میگم پریا حالا که فهمیدی چقد ادم تومخی بودی (درسته که اونم بوده ولی خب) بیا ببخشید کن حداقل با عذاب وجدانت کنار بیای. از طرفی هم اگه ببخشید کنم فکر میکنه خبریه یا میخوام بیام دوستی شم... کلا بین دوراهیم. یا باید بزنم تو سر خودم بگم دختر بدجنسی باش یا خودم باشم و برم بهش راستشو بگم ولی اخرش بگم بر نمیگردیما؟...
-
777
پنجشنبه 3 آبان 1403 13:07
امروز و فردا قراره دوتا از بهترین روزای زندگیم باشن حیحییی. کلا از امروز زندگی خوشگل و زیبا میشههه *منتظر ارزوهای خوشگلتون هستم. همچنین امروز نزدیک یه ساعت پشت سر هم تمرین کردم و تمام انگشتام درد گرفت. ولی واقعا لذت میبرم. از قشنگترین تفریحاتیه که دارم و خوشحالم که وجود داره :))) راستی موهامو کوتاه تر کردم. مدل قبلیه...
-
روز اتفاقی متفاقی
چهارشنبه 2 آبان 1403 15:26
وای وای امروز اتفاقی واقعا خیلی اتفاقی باهاش حرف زدممم. اصن یعنی نمیخواستم اصن توی برنامه نبود اصن نمیدونم چیشد یهویی... . از اون جایی که بنده مث بچه های چهارساله داشتم میدوییدم دنبال دوستیی بودم که بیاد باهم بدوییم. و اونو دیدم و خیلی یهویی بهش گفتم توعم میای؟ بعدش یهو جرقه زدم که عه یک اینکه شماها خیلی وقته حرف...
-
اکتبر ۲۰/ بدون بیمارستان
یکشنبه 29 مهر 1403 19:43
وااای چقد من لاله رو دوست دارمممم این بشر پر انرژی پر از فکرای قشنگ و خوشگل پر از ایده های جالب و حرفای فلسفی آروم و صادق :))))))) من همیشه میتونم منطقی ترین تصمیم ممکن رو توی زندگی بگیرم اما متاسفانه فاقد احساسات و بسیار وحشیانه است برای همین اکثر مواقع اینجوریم که نه من نمیتونم تصمیم منطقی بگیرم تو بجای من تصمیم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 مهر 1403 17:51
کار دارممممم. مهمون داریممم وای خدایا یعنی حتی اگه مهمونه هم ندونه من خونهام لازم احساس اذیت بودن دارمممم. این روزا از لاله خیلی کم خبر داریم ولی من هنوزم باهاش حرف میزنم. هم توی چنل هم تلگرام :))) ولی بودنش با اون حرفا و فکرای قشنگش یه چیز دیگه بود نشونه ها این روزا داره زیاد میشه... خیلی زیاد. انگیزه و راهی که باید...
-
اخبار پشمکی 20:30
یکشنبه 22 مهر 1403 20:31
کار داریممم کار زیاددد ولی خستمهههه. امروز دیدم اون دخترخانومه داره یه سری دستبند و گوشواره و گردنبند و اینا میفروشه. یاد دستبند و گردنبندایی افتادم که قبلا با دوستم ست میکردم. فعلا ازش چیزی نگرفتم چون حقیقتا چیز خوشگلی ندیدم. راستی متچکرم از آرزوهای قشنگتون. امروز واقعا خوشگل و خوبه. تازه از آدمی که زیادی رو مخم بود...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 مهر 1403 21:51
ناراحتم خیلی... از خودم ناراحتم. وقت گریه کردن ندارم. و فردا قراره به این ناراحتی پایان بدم... من اونی رو میخوام که میشناسم مطمئنم همه چی عالی پیش میره افرین پریا. بی زحمت ارزوهای خوشگل کنین واسم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 مهر 1403 09:26
7:30 دیشب با شربت خوابیدم و چقدر خوب بود وای :))) کاش همیشه اینقد واسه خوابیدن خسته میشدم. اخه همیشه یه چند دیقه ای باید وول بخورم تا خستم شه بخوابمم. الان خستهه. کار دارم باید تمرین کنم 10 و نیم باید حاضر شم برم بیرون. این هفته اولین هفته ای هست که من پنجشنبه جمعه به طور نسبی خونه هستم و خبری از بیرون رفتنام نیست!...
-
وای دوباره
چهارشنبه 18 مهر 1403 18:23
و دوباره ... من نمیدونم چه جاذبه ای دارم نسبت به آدمایی که خوشم نمیاد. از چندسال پیش یارو منو یادش نرفته. من حتی یادم نبود اسمش چیه. وقتی پیامشو دیدم اینقد خندیدم و یاد قبلنا افتادم که میخواستم فورواردش کنم واسه یکی از دوستام که از قبلا درجریان بود. بعد یه لحظه جرقه زدم که عه صبر کن نباید خودت باشی. وای واقعا بعضی...
-
احساسات & خاطرات
دوشنبه 16 مهر 1403 20:34
معمولا ما آدما خاطرات رو زودتر از احساسات فراموش میکنیم. جوری شخصیت و خاطرات رو یادم رفته که هر از گاهی دلم تنگ میشه فقط بخاطر احساسی که اون لحظه داشتم! و بعدش میگم خب بیا فکر کنیم چه بلایی سرت اومد و دوباره اینجوریم که نه وای نه دلم تنگ نشده...
-
هعیی
دوشنبه 16 مهر 1403 20:32
خواستم اعلام کنم بنده خسته، مریض، بیحال و نیازمند به غزل هستم... فردا نمیریم و استراحت میکنیم. استراحتمون فقط شامل ۲ ساعت بیشتر خوابیدنه که خودش خیلیه. ولی باید خودمون رو بکشیم. داشتم تاپیک میزدم که چیجوری از اورثینک و مقایسه و نگرانی راجع به چیزایی که واسه الان نیست دست برداریم و به این نتیجه رسیدم که واقعا غزلی...
-
گریهه
یکشنبه 15 مهر 1403 18:15
دیروزم مریض بودم ولی به خودم فشار آوردم حالا هم باید تاوان پس بدم :( میخوام گریه کنممم کار دارم. ترخدا آرزو کنین همه چی خوب پیش برههههه تب دارم فین فین میکنم بدن درد دارم و فرداعم دوتا امتحان دارم. سه شنبه هم دوتا امتحان دارم و چهارشنبه هم ۳ تا امتحان! امتحانا مهم نیست اصن بدرک خودم باید یاد بگیرم اینا رو اما نمیخوام...
-
روز خوشگل
یکشنبه 15 مهر 1403 15:34
دارم برمیگردم. بچه های دبستانی خیلی بامزن. یاد قبلنا میوفتم. بعد از تموم شدن کلاسا وقتی زنگ خونه میخورد بدو بدو میرفتم بیرون و اصلا بقیه اون روز دغدغه ی خاصی نداشتم. فقط خوش بودم و خوش میگذروندم. اصن با کلمه ی استرس و نگرانی آشنا نبودم که... اما الان باید با خستگی مفرط برم خونه ببینم یکم استراحت کنم و بعدش تا جایی که...
-
یادم اومد*
شنبه 14 مهر 1403 23:31
آها از آخرین بار واستون تعریف نکردمممم. کلمه ی بیمارستان رو نمیخوام دیگه تکرار کنم چون باعث شد من واقعا یه چیزیم شه و برم اونجا پس خودتون بفهمین دیگه این بارم باز اندام فوقانی بود. باید به خودم فشار بیارم تا یادم بیاد چی بود. مثل همیشه استخوان ها و اینا بود دیگه اونقد جالب نبود. این هفته چهارشنبه فیزیولوژی دارن. همه...
-
شنبهه اول هفته
شنبه 14 مهر 1403 23:23
بینیم گرفتههههه واسه همین سرم درد میکنه. از صبح گرفته ها اصن نمیدونم چرا باز نمیشه. چقد سرما خوردگی زیاد شده. مواظب خودتون باشین. البته احساس میکنم من اونقد بد سرما نخوردم چون آبریزش ندارم فقط یکی بینیم گرفته :( امروز در آمفی باز نبود. نتونستم با پیانو بازی کنم. چرا اونی که بهش سلام دادم جواب سلام منو نداد؟ وا نکنه...