نمیدونم حسین اورا رو میشناسین یا نه (اگه نمیشناسین پیشنهاد میکنم حتما برین اینستا یا تلگرامشو پیدا کنین) ولی این ادم واقعا یکی از دلایل حال خوب خیلیاعه. بعضی وقتا خیلی قشنگ یاداوری میکنه که بیخیال بیا بزنیم به جاده خاکی یکمی فارغ از این جهان و دغدغه های فکری و کلیشه ای بشیم، یکمی به اون روح قشنگی که داریم توجه کنیم، یکمی وا بدیم و بزاریم ذهنای اضافیمون خاموش بشن. جدی جدی خیلی بهم کمک کرد اون ادم سابق قضاوت گر تومخی رو کنترل کنم و بندازمش دور و یکمی پیدا کنم خودمو شاد باشمو باخودم حال کنم. خلاصه که خیلی خوشحالم که توی این دوره زمونه ادمای تحصیل کرده ی متفکری هستن که به خودشون و بقیه خالصانه و از ته دل کمک میکنن!
فردا کلی امتحان دارم :))) اما روز خوبی خواهد بود مثل امروز. تصمیم گرفتم یه کار جدیدی رو شروع کنم لطفا ارزو کنین بگیره و همه چیز تا اخرش خوب پیش بره (مرسیی). بنده تا اطلاع ثانوی بیمارستان نمیرم و نیستم برای همینه که خبری ازش بهتون نمیدم. دیگه اینکه تونستم ارتباطمو با اون ادم سمی که چندوقت پیش گفته بودم حفظ کنم و ازش فاصله بگیرم تا حدی هرچند واقعا دوست خوبیه و خیلی وقته میشناسمش اما بعضی اوقات از بعضی رفتارهاش ناراحت میشدم. بعد اینکه خیلی وقته که یه کفش جدید گرفتم اما هنوز نپوشیدمش (این ایموجیا هم بامزناا) شاید فردا یهویی هوس کنم بپوشمشون. هفته ی دیگه امتحانای مین ترم شروع میشه. از اینکه موقع امتحانا باید کلاس ها رو هم بریم واقعا خوشم نمیاد یعنی چی اخه عیبابا.
باید صبحا یکم زودتر پاشم برای همین شبا باید یکم زودتر بخوابم. ساعت 5 اگه پاشم خوبه (حدودا 45 دیقه زودتر از همیشه باید بیدار شم. ساعت خواب من متاسفانه خیلی کمه (*البته به نسبت انرژیم)
خب دیگه باید برم. منتظر ارزوهای زیباتون هستم امیدوارم واسه ی شماهم بهترین چیزا اتفاق بیوفته و کلا حال خوبی داشته باشین! فعلاا