خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

تاداا

پس از غیبت کبری درودی آشنا از طرف پشمک میشنوید...

امروز واقعا خوش گذشت واقعا خوشحال خندان و شادان بودم. از اونجایی که میدونین من چهارشنبه ها کلا کار دارم و ... باید بگم که از ساعت 4 تا الان درگیر هستم به احتمال زیاد یه ساعت دیگه هم کار دارم و ساعت 8 باید حاضرم شم چون یه ساعت بعدش باید سینما باشم :)))) میخوام بالاخره تاروت رو ببینم.

چجوری اینقد خوش میگذره؟ چون از فشار مضاعفی که به خودم در روزهای تعطیل و 4 روز اول هفته وارد میکنم، کاسته ام و صرفا لذت میبرم.

گفتم قرنیه ام رو از وسط پاره کردم ؟ بله. نمیدونم بار سوممه یا چهارم اما اینبار لنز ترمیمی گذاشتم تا دردش کمتر شه. اولش کور ببودم قشنگ. بعد از این اتفاق جوری متحول شدم و به زندگی مثبت تر نیگا کردم که اصن وای.

امروز به کسی که نمیتونستم سلام کنم خیلی اتفاقی گفتم سلام چطوری و خیلی بابت این خوشحالم چون واقعا احساس میکنم دیگه نمیشناسمش و بخاطر همین شادممم.

یکم غر بزنم ؟ ناراحتم حقیقتا چون بعضیها اصن نمیفهمن من توی زندگیم چی کار میکنن. صرفا دید همه اینه که خب یارو همش داره درس میخونه دیگه. فشاری که از جهات مختلف به من وارد میشه رو واقعا کسی درک نمیکنه مگر خودش اینا رو تجربه کرده باشه. و متنفرم از اینکه دخالت میکنن توی برنامه هام بشین سرجات بابا چه نسبتی داری اصن که بهم میگی چه کنم چیکار کنممم تو منو نشناختییی تو ببین به کی به چی عشق منو باختییی

امروز دوباره فوقانی داشتم. کلویکل و از این حرفا که من از اکثرش سر درنمیوردم. امیدوارم فیزیوی قلب این سری چیز جالبی باشه. اگه قشنگ بود تاپیک جدا میزنم واستون تعریف میکنم.