خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

پنج مرداد ؟

I say to you that I'm here all the time for who that I call her.....

از حق نگذریم گهگاهی دلم برای خودمون تنگ میشه ولی برای اون نه. واسه یکی از خوشگلترین ادمایی که توی زندگیم دیدم و حدود خیلی خیلی خیلی وقت پیش غیبش زد.

دوست خیلی خوب و باارزشی بود واسم و اتفاقات مزخرف باعث شد دیگه چیزی مثل قبل نباشه. اما خب هرجفتمون تبدیل به آدمایی شدیم که نمیتونستن باهم بسازن و دوستیشون تبدیل شده بود به یه دوستیه سمی و چه بهتر که مثل همیشه به نظر هم احترام گذاشتن و هرجفتشون رفتن. امیدوارم هرجایی که هست شاد باشه و لبخند بزنه.

خب خب بعد از افسوس و آه و نالههه بگم که خیلی خوشحال و خورسنددد شدم که بهم پیام دادین :))) البته یه نفر هم درباره ی بخش نظرات گفته بود که اون رو هم باز کردم*

اخه میدونین گفتم من که چیزای اونقد جالبی نمیگم و مخاطب خاصی هم ندارم ولی چشمم باشه

دارم دوباره شروع میکنم به دیدن فرندز. واقعا وایب خیلی خوبی دارهه و توی تایم کوتاه تابستون راحت تر میشه دیدش.

 ازکتابخونه ماه پیش کتاب قرض گرفتم (گایتون) و بعد از دوبار تمدید کردن هنوز نتونستم کامل بخونمش ولی دیگه باید کم کم پسش بدم.

اها راستی گفتم که وایتکس و شوینده فرش خوردم ؟ (من درحالی که همه جا اینو هزار بار گفتمم) ارههه تقصیر خودم بودش که نریختمش بیرون و شب خوردمش. نمیدونم چرا اصن توی همون لیوان مخصوص شوینده فرشه درست نکرده بودیم... . بزارین بهتون بگم که اگه به احتمال منفیه هزار درصد این اتفاق واستون افتاد بدون که اول از همه تنگی نفس ممکنه بگیرین و بعدش احساس سوزش توی گلو و از این چیزا. کاری هم که میتونین بکنین خوردن اب و شیر زیاده. دکتر پریا هستم متخصص انواع محلول های شوینده و راهکارهای درمان آن

خب دیگه فعلا بدروود (شرمنده وقت نمیکنم که هرروز یه چیزی بنویسم ولی سعی ام رو میکنم ==> به دلیل تنبلی مفرط!)

شلام شَد تا شلام

دورووود

از چی بگم :))))

امسال وایب اکلیلی پشمالویی دارههه امسال واقعا خوبه قشنگه بانمکه بامزست

دیروز یکی بهم گفت تو نسبت به پارسال خیلی عوض شدی، یادگرفتی بزرگ تر بشی. بیشتر منظورش روی این بود که یادگرفتی سریع درباره ی بعضیا نظر ندی و یکم صبر کنی

دارم سعی میکنم کمتر غر بزنم، خوشحال تر باشمم و یکم زمان برای خودم داشته باشم

اسم پوپو و پشمک با تمام احترام و دوست داشتنم به پایان میرسه. سلام میکنیم به اسم جدیددد

یه دیالوگ بود توی سریال " در انتهای شب " ماهی گفت: من به چیزای الکی زود دل میبندم...

میدونم رشته ی کلام از دستم دررفته. خیلی پرش فکری دارم و تیکه تیکه متنا رو مینویسم. امیدوارم تمرکزم برگرده و بعدش از حرفای جدید بگم واستون فعلااا


عیواییی

خیلی وقته ننوشتم نه ؟ نمیدونممم

( زندگی داره لبخند میزنهههه )

درباره ی گوشم گفتم ؟ یه سوراخ دوم توی گوشم زدم و هنوز درد میکنه مث اینکه تا دو هفته دردش طبیعیه... و من هنوزم نمیتونم روی گوشم یه وری بخوابم عاااه

این روزا خیلی قشنگ و عالی داره میگذره آفرین پریا جون بهت افتیخااار میکنم

گواهی مقاله بین المللی اومد و خیلی خوشحالم اما ناراحتممم چون سخنرانیو نتونستم یعنی کلا سخنرانی کنسل شد

این هفته شنبه جایی بودم که هیچکودوم از ادمای اونجا از دوستای نزدیکم نبودن ولی خیلی باهاشون خوش گذشت و اصن وای :)))) هرچند اکثرا بچه های ریاضی بودن و من کمتر میشناختمشون ولی بشدت ادمای گوگولی و پایه ای بودن

این چند وقت خوابم خیلی بهم ریخته. چون من بقیه روزا ساعت 3 4 شب میخوابیدم از اون ور 11 پامیشدم حالا الان اینقد خوابم بهم ریخته ساعت 3 خوابم میبره و  6 باید پاشم...

خب دیگه فعلا همینا رو بدونین دیگه و متچکرم از دوستیه مهربونم که اینقد هرروز پر انرژی توی وبلاگش حرف میزنه (خودشون میدونن) مرسی ازت تو خیلی باحالی دختر جوون بوس