مقاله ام مونده هنوز ننوشتمش و میدونم که وقت زیادیم ندارم اما فردا تلاشمو میکنم که بنویسمش. امروزم دوباره خواب موندم. فردا دیگه خواب نمیونممم آره خواب نمیمونم.
دلم کیک شکلاتی میخواد با آبمیوه. بهتون گفتم بعد از چندین و چند سال بالاخره مامانم راضی شد که بجای رفتن به پارک و چایی خوردن توی این گرما باهام بیاد کافی شاپ؟ البته به کمک خاله زینب جون و سارا :))) خلاصه که قراره خانومانه دخترونه گذاشتیم که فردا پاشیم بریم کافه.
پنجشنبه عم خونه ی دوستامون دعوتیم (وای خیلی خوبن) جمعه ها هم که کلا پریا نیستش. چون همه برنامه هاشون رو از شنبه تا سه شنبه بخاطر من کنسل میکنن همه چی میوفته چهارشنبه تا جمعه
امروز طی یک حرکت انتحاری قرار بود مهمون بیاد خونمون که خداروشکر کنسل شد... واقعا حوصله ی مهمون ندارم مخصوصا مهمونی که بچه کوچیک داشته باشن.
دیگه چه اتفاق خاصی افتاد امروز ؟ آها تخم مرغ درست کردم! بله بله دست و جیغ و هورا. کروسانای راشین واقعا خوشمزن. نمیدونم چرا ولی خیلی دوست داشتم الان اونا رو با سس شوکولات میخوردم...
جدیدا دارم سعی میکنم توی روز کمتر از همیشه با دوستان قشنگم حرف بزنم. و امیدوارم ناراحت نشن از اینکه من کلا بعضی وقتا نیستم جدی دست خودم نیست خیلی کار پیش میاد مخصوصا توی تابستون و این شرایطی که برامون پیش اومده.
حالا که میبینم چقد چیز هست که من نمیگم سناصحثاس ولی در عین حال برونگرا حساب میشم. اصن فک نکنم به این چیزا ربط داشته باشه نه؟
راستی کنسرت شهریورم فکر نمیکنم باشم اشککککک اشککککک این همه تمرین نکردم که بخوام وسط شهریور توی کنسرت نباشممم