خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

نیوفرنز؟!

این  چند روز اینقد درگیرم و به طور جدی دارم مستقل میشم که اصن وای :))) به خودم افتخار میکنم که اونقدم ناراحتی عظیمی در نبود اعضای خانواده ندارم. ناراحت میشه ادم خب طبیعیه ولی میدونم چیکار کنم. اصلا هم لازم نیست به روم بیارین که بعد از یه مدت ممکنه ادم بفهمه چیشده و از این حرفا

احساس میکنم حالت تهوع دارم!

علاوه بر همه ی اینا یه ادم جدیدی اومده که فکر میکنه چون خیلی شبیهمه (واقعا از بعضی لحاظ خیلی شبیهیم) میتونم بستیش باشم و پریا اینجوریه که عاام میدونی اونقدرا هم نباید شبیه باشیم نه؟

از ادمایی که دوستامو شست و شوی مغزی میدن هم متنفرم. از ادمایی که تظاهر میکنن هم بدم میاد. از اونایی که خیلی مغرورن و حاضر نیستن خودشونو عوض کنن هم همینطور. از ادمایی ک همیشه غر میزنن و به حرفام عمل نمیکنن هم خوشم نمیاد!

از ادمای شبیه خودم متنفرم. نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم. پنجشنبه میرم مسافرت و قرارمو با یه ادم نازنینی کنسل کرد و احساس میکنم که ناراحت شده. همون ادم عزیزی رو میگم که جلوی دوست عزیز سابقم بغلم کرد و من دوساعت نگران بودم که اشکال نداره به روت نیار...

از ادمایی که با همه چیزم موافقت میکنن و اینجوری میخوان دوست شن متنفرم! لطفا یه نفر که خیلی متضادمه بیاد مثل کرومی (نمیدونم اصن تاحالا ازش گفتم یا نه)

خبرای خیلی خوبی این چند وقت میشنوم. امشب زود میخوابم. پنجشنبه نمیخوام برم سپیده رو ببینم واقعا دوست ندارم

میدونی دلم میخواست اینا رو بگم که حداقل فقط گفته باشم از کیا خوشم نمیاد و دوست دارم در بهترین ورژن خودشون باشن!

احساس میکنم به قولی هری نباید اینقد با همه مهربون باشم گاهی اوقات اسیب زننده میشه. اخه همه خیلی مهربونن ولی خب مث اینکه نباید زود اعتماد کنم.

باشه!

فعلااا