خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

خضعبلات یک پشمک

-از طایفه‌ی‌ نوریم؛ ما تیره‌ نمی‌مانیم آواز غم‌ دل‌ را با قهقهه‌ می‌خوانیم!'✨ ️

مبل راحت طبقه سوم

۱۱:۵۵

امروز ساعت هفت پاشدم و در حال حاضر کلاسم.

اینجا رو یه دیزاین هالوینی خوشگل کردن که نگوووو وای عاشقشم خیلی خوشگلههه :)))))

خیلی دوست داشتم باهاش عکس بگیرم ولی لباسم بهش اصلا نمیومد... معمولا شب نشینی ها اینجوریه که هرکس بخواد میاد و هر آهنگی که بخواد میزنه. من و عشق ابدی پیانو >>>> درام هم واقعا قشنگه اما دیدم دستای بچه ها رو که زخم میشه اینقد تمرین کردن مثلا امروز آقا پسره هست. طبق معمول مکالمه کوتاهی بینمون بود. صرفا ازش یه کلاس خواستم رفتم توی کلاس دیدم چراغشو پیدا نمیکنم. از حرف زدن باهاش هم که خوشم نمیاد واسه همین بیخیال شدم و الان روی یکی از مبل های راحت طبقه سه نشستم و واستون مینویسم.

فکر کنم بشینم یکم از کارامو کنم. هنوز ده دیقه یه ربعی وقت دارم.

یه کرمی هست که جدیدا میزنم. اصن به پوستم نمیسازه متاسفانه کلا پوستمو میزنه نابود میکنه... منم که از ضدآفتاب رنگی همچین خوشم نمیاد.

۲۲:۴۶

اومدم مسافرت یهویی :)))) خوش میگذره آره خیلی...