همینه میگن هرچی ببینی و بخونی یه روزی روت اثر میزاره پس مهمه.
"امیدوارم با دوستای جدید و سن جدید و عقل ناقص رو به رشد جدید به سوی بهترین ها حرکت کنی و هر خلصت داغونی که داشتیو بندازی سطل آشغالی حداقل آدم شو به خودشناسی برس نفهم! البته البته مهم تر از همه یه سن جدید و تحولات پریای اورجینال اتفاق بیفته و دیگه اونی نباشه وه از بالا به همه چی نگاه میکنه و ۱۰ تا پریا نباشه!"
(نمیدونم اجازه داشتم اینو بفرستم یا نه راستش ولی تنها چیزیه که ازش میتونم بزارم)
با تمام سختی هایی که کشیدم تا این اتفاق بیوفته، با همه ی ادمای خوبی که از دست دادم، با همه گریه کردنا و ترسیدنا و خجالت کشیدنا و خیلییی چیزای دیگه، الان خوشحالم که یه نفر برام همچین ارزویی کرده بود. واقعا خوشحالم البته قطعا نمیخوام به قبلا خودم فکر کنم چون واقعا ناراحت میشم. ای کاش از قصد بود حداقل میدونستم باید چیکار کنم اما غیرارادی همه چیز اشتباه بود.
همه ی اینا رو گفتم که بگم باید هفته ی پیش اینو میزاشتم بخاطر تولدممم (من دو بار تولد میگیرم اگه نمیدونین) ویه چیز دیگه هم باید میزاشتم ولی خب حالا اون بمونه یه جای جداگونه میگم.
و اینکه صادقانه حرف بزنم باید بگم که یه متنی نوشتم برای یکی که خیلی وقته دیگه پیشش نیستم فرستادم و به خودم گفتم اگه دید که یعنی افرین پریا ارزششو داره اگرم ندید که یعنی بیخیالش حرص چیو میخوری حتی اگه برگردین هم اون نیست. بعد جالبه ظهر هم داشتم با پری حرف میزدم. اونم مث بقیه ای بود که سعی کردم کمکشون کنم اما اون ماجراش فرق داشت و بهش کاملا حق میدادم. خلاصه که فراموش کردنش تازه بود براش ولی خیلی قشنگ حرف منو زد که شاید اصلا دلم برای اون ادما در حال حاضر تنگ نشه ولی دلم برای احساسی که اون موقع داشتم تنگ میشه. اگه اون غرور و قدرتمندی الکیمون رو برداریم میفهمیم اره واقعا بعضی از حسا رو فقط یه بار ادم تجربه میکنه فقط هم با یه نفر!
خلاصه که مرسی ازتون. چه اونایی که از هم عمدا فاصله گرفتیم، چه اونایی که قرنی یه بار پیش میاد که باهم حرف بزنیم، و چه تو قشنگ من که امسال رفتی... اره خیلی دلم برای همتون تنگ شده زندگی همینه //پلی کردن نوایی//